مقالهی تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI نوشتهای است از وبلاگ موسسه مشاوره شغلی و کاریابی کارروا که توسط گروه روانسنجی منتشر شده است و البته از سری مقالههای خودشناسی محسوب میشود.
در این مقاله به بررسی تیپشناسی MBTI خواهیم پرداخت و به صورت کلی در این خصوص صحبت خواهیم کرد که MBTI چیست؟ چه اهداف، مزیتها و کاربردهایی دارد، با چه معیارهایی به ارزیابی میپردازد و چه تیپهایی را معرفی میکند. خالیازلطف نیست که بدانید بحث در خصوص MBTI را به این دلیل انتخاب کردهایم که یکی از تستهای کاربردی برای کشف تواناییها و ویژگیهای شخصی و به تبع آن انتخاب بهتر شغل است. همانطور که بارها گفتهایم تا خودمان را نشناسیم و با نقاط قوت و ضعف خود آشنا نشویم، انتخابِ درستی نخواهیم داشت و این یعنی از بین رفتن فرصتهای مهم زندگی، سوختن عمر، زمان و انرژی جوانی.
البته در مقالهی دیگری که با عنوان 16 تیپ شخصیتی تست مایرز بریگز یا MBTI منتشر کردهایم هریک از تیپهای MBTI را مفصلتر توضیح دادهایم.
تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI را به دلیل سهولت در استفاده و اطلاعات حائز اهمیتی که در اختیار فرد قرار میدهد میتوان به عنوان یکی از محبوبترین ابزارهای روانشناختی دانست. MBTI بر مبنای نظریهی دکتر کارل گوستاو یونگ بنا شده است، یونگ روانشناسی پرآوازه است که در سال 1875 در سوئیس به دنیا آمد، وی خانوادهای مذهبی داشت به طوری که پدر و هشت تن از عموهایش کشیش بودند و مادرش نیز دختر یک عالم الهیات بود! کارل یونگ در سال 1920 با طرح نظریهای عنوان کرد رفتارهای انسان از الگوهای ویژهای پیروی میکنند.
بعدها یعنی در سال 1962 ایزابل بریگز مایرز و مادرش کاترین بریگز همین ایده و نظر یونگ را با پژوهشهایی توسعه دادند و در قالب تست MBTI ارائه نمودند، به همین دلیل به تست شخصیت MBTI ، مایرز بریگز هم گفته میشود.
قبل از هر چیز باید ببینیم آیا تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI اعتبار علمی و پژوهشی دارد یا نه؟ در پاسخ به این پرسش باید بگوئیم MBTI در مطالعات متعددی مورد بررسی قرار گرفته و به عنوان ابزاری معتبر در شناخت رفتارها و تیپهای شخصیتی پذیرفته شده است.
به عنوان نمونه پژوهشی نشان داد که افرادی که در ابعاد شهود و احساس بالا هستند، احتمالاً تدریس را خوشنود کننده میدانند (ویلینگ، گست و مورفورد، 2001: بهنقلاز فیست و فیست، 2013) یا پژوهشی دیگر نشان داد آنهایی که دارای تیپ منطقی هستند، تحمل بالایی برای ریسک دارند ولی در مقابل، کسانی که دارای تیپ احساسی هستند تحمل نسبتا کمی برای میزان ریسک مشابه دارند (فیلبک و همکاران، 2005: بهنقلاز فیست و فیست، 2013)؛ همچنین جارلستروم و والیکلاتی (2010) از MBTI برای بررسی آنچه تناسب شخص- شغل نامیده میشود استفاد کردهند. این چند مورد نمونهی بسیار کمی از پژوهشهای فراوانی است که در خصوص اعتبار علمی و توان ارزیابی تست تیپ شناسی MBTI یا مایرز بریگز انجام شده است.
شاید در اهمیت و شهرت MBTI همین کافی باشد که به نقلی سالانه دو میلیون نفر از این تست برای تیپشناسی استفاده میکنند. همهگیری و قابلیتهای MBTI به حدی است که حتی بسیاری از شرکتها برای شناسایی ویژگیهای پرسنل خود و استخدام و بکارگماری تخصصی نیروهای خود از همین تست استفاده میکنند.
تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI در حوزههای متفاوتی همچون: خودشناسی و ارتقاء توانمندی روانی، مشاورهی تحصیلی و انتخاب رشته، مشاورهی شغلی و انتخاب شغل مناسب، مشاورهی خانواده و مشکلات بین فردی، مشاورهی عشق و ازدواج و پژوهشها و مطالعات علمی مورد استفاده قرار گرفته و کاربردهای موثر دارد.
از نظر فردی شخص با انجام این تست میتواند به شناخت خوبی از نقاط قوت و ضعف خود دست یافته و بر مبنای همین شناختی که از ویژگیهای شخصیتی خود به دست میآورد کاری را انتخاب کند که برای آن ساخته شده است.
شرکتها و سازمانها نیز میتوانند با استفاده از تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI شناخت دقیقتری از پرسنل و نیروهای انسانی خود بدست آورند، این شناخت میتواند مبنای انتخاب، استخدام، بهکارگماری تخصصی و ارتقاء پرسنل قرار گیرد.
مایرز بریگز ابزاری برای آسیبشناسی روانی نیست و برای تشخیص و متعاقباً درمان مشکلات شخصیتی به کار نمیرود. همچنین تیپهای شخصیتی که در آن معرفی شدهاند بر یکدیگر رجحان یا برتری ندارند و صرفاً به دستهبندی آنها پرداخته شده است. پس در نتیجه باید گفت هدف اصلی این تست آشنایی فرد با علایق، نقاط قوت و ضعف خویش، ترجیحات شخصی و ویژگیهای فردی است. بنابراین این تست کمک میکند شخص خود را با توجه به ارزشهایی که دارد بسنجد و البته هیچگاه نباید به سراغ مقایسهی خود با دیگران برود، پس mbti تست تیپ شخصیتی است.
در خصوص مزیتهای تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI میتوان به سهولت و راحتی انجام آن و اطلاعات قابل توجهی که در اخیتار فرد قرار میدهد اشاره کرد، MBTI به شخص کمک میکند تا با نقاط ضعف و قوت خود آشنا شده و روابطش با دیگران را تنظیم کند و همچنین دانش او را در خصوص انواع تیپهای شخصیتی ارتقا میدهد.
بعد از دانستن اعتبار علمی، شهرت و مزیتهای استفاده این تست نوبت آن است که در خصوص سبک اجرا و مواد آن بیشتر بدانیم. تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI از ۹۳ سوال تشکیل شده است و پاسخ دادن به سوالاتش حدود ۱۰ دقیقه زمان میبرد. هیچ جواب درست یا غلطی در تست MBTI وجود ندارد و از شرکتکنندگان خواسته میشود بدون هیچ تاثیرپذیری جواب سوالات را بدهند.
در MBTI تیپ فرد با توجه به چهار معیار اصلی بررسی میشود، این دستهبندیهای اصلی در مجموع ۱۶ تیپ را تشکیل میدهند، بنابراین از نظر مایرز بریگز هر فردی از انسانهای روی زمین دارای یکی از این تیپهای شخصیتی هستند.
در تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI چهار فرض اصلی وجود دارد. هر فرض از دو قطب بر روی یک پیوستار تشکیل شده است و با یک حرف اینگلیسی به صورت اختصاری نشان داده میشود.
قابل ذکر است که هر فرد قابلیت داشتن هر دو قطب پیوستار را دارد، اما ممکن است یکی از این دو قطب غالب باشد؛ رفتارهایی که فرد در بیشتر مواقع از خود بروز میدهد قطب غالب را مشخص میکند.
از نظر سازندگان این تست رفتارهای مردم و نوع شخصیتی که دارند از فردی به فرد دیگر متفاوت است، هر یک از حروف ذکر شده در قسمت قبلی نشان دهندهی معیار ویژهای برای بررسی نوع شخصیت افراد است، قرار گرفتن این حروف در کنار هم تیپ شخصیتی افراد را مشخص میکند و از قرار گرفتن آنها در کنار هم و ترکیبشان شانزده تیپ به دست میآید که با کدی 4 حرفی نشان داده میشود، تیپهای 16گانه در تست تیپ شناسی MBTI یا مایرز بریگز از این قرارند:
همچنین تذکر این نکته هم ضروری است که میتوان این 16 تیپ شخصیتی را در 4 گروه چهارتایی تحت عنوان مشرب یا طبع دستهبندی نمود، چراکه اشخاص با مشربی یکسان وجه مشترکهای فراوانی باهم دارند و به ارزشهای مشابهی پایبندند، هرچند که البته کاملاً یکسان نیستند. این مشربها از این قرارند: ایدهآلیستها، بینشیها، سنتیها و تجربهکنندهها. در مقالهی 16 تیپ شخصیتی تست مایرز بریگز یا MBTI در این خصوص بیشتر توضیح دادهایم.
احساسیهای شهودی یا ایدهآلیستها در مقایسه با سایر مشربها فلسفیترند و برای صداقت و معنای زندگی ارزش ویژهای قائل هستند. ایدهآلیستها به پتانسیلها و توانمندیهای دیگران بها میدهند و برای رشد و ترقی دیگران انرژی میگذارند، در یک جمله شعار آنها این است: «صداقت داشته باش».
فکریهای شهودی یا بینشیها در بین سایر مشربها از همه مستقلترند و برای کسب دانش میل شدیدی از خود نشان میدهند و برای خود و دیگران استانداردهای سطح بالایی در نظر میگیرند. بینشیها بسیار کنجکاوند و جنبههای مختلف یک موضوع را میبینند و برای حل مسائل مختلف راهکار ارائه میدهند. شعار بینشیها در یک جمله این است: «در هر کاری عالی باش».
باساختارهایحسی یا سنتیها به نظم، قانون، امنیت، درستی کار و سازگاری بها میدهند. سنتیها به مقامات بالا و سلسهمراتب احترام میگذارند و اغلب ارزشهای محافظهکارانه دارند. بسیار وظیفهشناساند و همیشه سعی میکنند کارها را درست انجام دهند. شعار سنتیها در یک جمله این است: «زود بخواب و زود از خواب بیدار شو».
منعطفهایحسی یا تجربهگراها در مقایسه با سایر مشربها ماجراجوترند و برای لحظهی اکنون و تکانههایشان زندگی میکنند. آنها به موقعیت فوری توجه دارند و میتوانند ارزیابی کنند که در لحظهی حال چه کاری باید انجام شود. همچنین با مقررات میانهی خوبی ندارند و موقعیتهایی را انتخاب میکنند که آزادیشان محدود نشود. شعار تجربهگراها میتواند این باشد: «بخور، بنوش و شاد باش».
معیار درونگرایی یا برونگرایی به چگونگی تعامل و پاسخ مردم به محیط پیرامون خود میپردازد.
برونگراها وقتی در کنار دیگران قرار میگیرند و در گروهای بزرگتری هستند انرژی بیشتری دارند، آنها با ایجاد ارتباط کلامی و اجتماعی انرژی مورد نیاز خود را از دنیای خارج از خود دریافت میکنند. از منظر مشاورهی شغلی افراد برونگرا عاشق کار در گروههای بزرگترند و هر چه گروه بزرگتر باشد انرژی بیشتری دارند، همچنین در برابر مشاغل تکنفره یا در موقعیتهای شغلی یکبهیک بسیار خسته و کسل میشوند!
درونگراها به تنهایی خود علاقهی بیشتری دارند و از خلوت خود انرژی میگیرند و از تفریحات تک نفره لذت بیشتری میبرند. آنها عاشق پروژهها و کارهای تک نفره و شرکتهای کوچکاند، از صحبت کردن در جمع پرهیز میکنند و به داشتن دوستان کم قانعاند، البته درونگراها انسانهای ایدهپرداز و خلاقیاند و از این جنبه تاثیر عجیبی در نوآوری دارند. درونگراها در مورد مسائل مهم زندگی و گزینههای شغلی به تنهایی فکر میکنند و نیازی به مشورت با دیگران احساس نمیکنند.
معیار حسی یا شهودی به چگونگی جمعآوری اطلاعات از دنیای اطراف تاکید دارد.
حسیها به دادههای واقعی و ملموس و قابل بررسی که از حواس پنجگانه خود درک مینمایند علاقهمندند و از تجربهی عینی لذت میبرند. آنها تمرکز بر واقعیتها و پرداختن به تجربههای مختلف را میپسندند، کارهای عملی را ترجیح میدهند و برای درک ایدهها و نظریهها از آن بهره میگیرند، اگر بخواهیم از زاویهی اشتغال به حسیها بنگریم آنها بیشتر به واقعیتهای کار تمرکز میکنند، واقعیتهایی همچون مزایا، حقوق و محل کار.
شهودیها دارای حس ششم قوی است، آنها از پرداختن به نظریههای انتزاعی لذت میبرند و دربارهی آینده و احتمالات فکر میکنند، علاقهی زیادی به تخیل دارند و در حرف زدن و تواناییهای کلامی خلاقاند، تمرکز خود را بر روی الگوها و تصورات میگذارند، خیلی سریع نتیجهگیری میکنند. افراد شهودی در انتخاب شغل بیشتر به پتانسیل فرصت شغلی توجه میکنند تا وظایف شغلی.
در معیار سوم بحث بر سر روش جمعآوری اطلاعات است.
منطقیها بیشتر به سوی تجزیه و تحلیل شرایط و مشکلات گرایش دارند و بر مبنای عواقب منطقی اعمال تصمیمگیری میکنند، آنها بدون دخالت دادن احساسات جنبههای موافق و مخالف وقایع را بررسی میکنند و در نهایت با تحلیل علت و معلولی به جمعبندی میرسند. در ارتباط با انتخاب شغل آنها تمامی گزینههای موجود را در نظر میگیرند و بعداً دست به انتخاب میزنند.
اما احساسیها نقطهی مقابل منطقیها به شمار میروند. آنها با دخالت دادن احساسات در تصمیمگیریهای خود با همهی افراد همزادپنداری میکنند. در تصمیمگیری، ارزشهایشان بسیار تاثیرگذار است. احساسیها انرژی خود را از حمایت و تائید دیگران به دست میآورند و همواره میکوشند کارهایی را انجام دهند که مورد تائید دیگران باشد. آنها به دلسوزی، مهربانی و همدلی علاقهی زیادی دارند و سعی میکنند بین افراد نظم و هماهنگی به وجود آورند. احساسیها تصمیمات شغلی را در لحظه اتخاذ میکنند و توجه زیادی به تاثیر تصمیماتشان بر زندگی خود و دیگران ندارند.
اما معیار نهایی به بررسی سبک زندگی و یا چگونگی انجام کارها مربوط میشود.
باساختارها عاشق برنامهریزی و نظماند و همواره تلاش میکنند زندگی خود را مدیرت کنند، در زندگی برنامهی کوتاهمدت و بلندمدت دارند و همواره با قاطعیت عمل میکنند. آنها از دقیق و سروقت انجام دادن کارها انرژی میگیرند و کسب موفقیتهای شغلی برایشان بسیار با اهمیت است. همچنین مردم، پدیدهها و اشیاء را قضاوت کرده و در موردشان تصمیم میگیرند.
منعطفها دنبال تجارب گوناگون میروند و به نوعی سبک زندگی خودجوش و انعطافپذیر تمایل دارند، آنها به جای اینکه برای کنترل زندگی تلاش کنند، بیشتر به تجربه و فهم آن رغبت دارند و بازتر و سازگارترند. ادارکیها دوست دارند توانایی اعمال تغییر در مسیر را داشه باشند، به همین دلیل پایان باز را بیشتر میپسندند و با فشار لحظهی آخری کارها مشکلی ندارند.
پس خلاصهی مقالهی تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI این بود که که با MBTI میتوانیم شیوهی ارتباط با محیط (درونگرایی یا برونگرایی)، شیوهی ادراک رویدادها (حسی یا شهودی)، شیوهی تصمیمگیری (منطقی یا احساسی) و شیوهی انجام کارها (باساختار یا منعطف) را تشخیص دهیم.
اگر با مطالعهی مقالهی فوق کنجکاو شدید تا در خصوص تیپهای MBTI بیشتر بخوانید توصیه میکنیم مقالهی 16 تیپ شخصیتی تست مایرز بریگز یا MBTI را هم بخوانید.
در پایان اگر با خواندن این مقاله سوالی در ذهنتان شکل گرفت، کارروا را در کنار خود بدانید و با طرح پرسش خود در قسمت دیدگاهها، زمینهی پاسخگویی به آن را فراهم نمائید.
مُنتظر رَدِ قلمتان در دیدگاهها هستیم…
- مقالهی تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI نوشتهای است از وبلاگ موسسه مشاوره شغلی و کاریابی کارروا که توسط گروه روانسنجی منتشر شده است و البته از سری مقالههای خودشناسی محسوب میشود.
- در نگارش این مقاله از کتاب نظریههای مشاوره مسیر شغلی نوشته فاطمه سمیعی، دکتر ایران باغبان، دکتر محمدرضا عابدی و دکتر سیمین حسینیان و کتاب شغل مناسب شما نوشته پاول تایگر و باربارا تایگر که توسط مهدی قراچه داغی و دکتر حسین رحیم منفرد ترجمه شده است استفاده شده است.
- هرگونه نقلِقول و کپیبرداری از مقالهی تست تیپ شناسی مایرز بریگز یا MBTI ، بدون ذکر منبع لینکدار غیرقانونی، غیرشرعی و قابل پیگرد است. لطفا به پاس وقتی که برای تهیه محتوا گذاشته میشود امانتدار باشید…
اگر مقاله را پسندیدید آن را با دوستان خود به اشترک بگذارید:
همهگیری و قابلیتهای مایرز بریگز یا MBTI به حدی است که بسیاری از شرکتها برای شناسایی ویژگیهای پرسنل، استخدام و بکارگماری تخصصی از همین تست استفاده میکنند، به نقلی سالانه دو میلیون نفر از MBTI برای شخصیتشناسی استفاده میکنند.
از نظر قانونِ بیمه بیکاری، بیکار، بیمه شدهای است که بدون میل و اراده بیکار شود و آمادهی کار باشد. براساس این قانون افراد زیر به تشخیص وزارتخانهی مربوطه و تایید شورای عالی کار، بیکار موقت شناخته میشوند و میتوانند از مزایای بیمه بیکاری استفاده کنند…
… اگر از ابتدا شغلی را متناسب با توانایی ذهنی خود انتخاب مینمود و به موفقیتهای کوچک دست مییافت، با تجربهی تراکمِ احساس موفقیت در نوعی چرخهی همافزایی شغل-شخص قرار میگرفت، چرخهای که با تقویت اعتماد به نفسش او را در مسیر رشد قرار میداد…
مثل نسل دایناسورها که در جایی از تاریخ منقرض شدند و دیگر وجود ندارند، شاید امنیت شغلی هم دیگر جزئی از زندگی ما نباشد! هیچ کارفرمایی نمیتواند امنیت شغلی شما را تضمین کند، اما خودتان میتوانید با اجتناب از 15 رفتار منفی شغلتان را تثبیت کنید…
